محبت نياز اساسى كودكان
محبت نياز اساسى كودكان
محبت به كودكان
علاقه به فرزند يك امر طبيعى است, كمتر پدر و مادرى پيدا مى شود كه قلبا فرزند خود را دوست نداشته باشند, ولى دوست داشتن تمامى كودكان داراى ارزش است. انسانهاى رشد يافته كه درجاتى از كمال را طى نموده اند تمامى كودكان را دوست دارند, چون تمامى هستى را جلوه هاى خداوندى مى دانند و كودكان نيز يكى از جلوه هاى خداوندىاند.
((كودكان به محبتى نيازمندند كه آثار آن را در رفتار والدين (بزرگترها) مشاهده و لمس نمايند. محبتهاى قلبى والدين نسبت به كودكان بايد در نوازشها, بوسه ها, در آغوش گرفتنها, تبسمها و حتى آهنگ محبتآميز سخنان والدين مشاهده شود. ممكن است والدين فرزند خود را دوست داشته باشند, اما اين محبت را اظهار نكنند, اين نوع محبت تإثير چندانى ندارد و گاه اثر منفى دارد چون تفكر كودك در سطح عينيات مى باشد و هر چيزى را كه مشاهده و لمس كند برايش معنى و مفهوم پيدا مى كند. ))(2)
بنابراين والدين بايد دوست داشتن و علاقه خويش را در رفتار نشان داده و ابراز نمايند, محبت را بايد از دل به زبان و عمل آورد تا كودك آن را با تمام وجود احساس و لمس كند.
پيامبر اكرم(صلی الله علیه و آله وسلم) مى فرمايند: ((هرگاه يكى از شما كسى را دوست دارد بايد او را آگاه گرداند.))(3)
امام صادق(علیه السلام) فرمودند: حضرت موسى از خداى متعال سوال كرد افضل اعمال چيست؟ فرمود: ((دوست داشتن فرزندان بهترين اعمال است, زيرا آفرينش آنان بر توحيد است و اگر مرگشان فرا رسيد به رحمت من داخل بهشت خواهند شد.))(4)
و نيز امام صادق(علیه السلام) فرمودند: ((خدا بنده اش را به واسطه شدت محبتى كه نسبت به فرزند خود دارد, مورد مرحمت قرار مى دهد.))(5)
فضل بن عمر مى گويد بر امام كاظم(علیه السلام) وارد شدم ديدم آن حضرت فرزند[ على بن موسى الرضا] را در دامان خود نشانده او را مى بوسد و زبانش را مى مكد و گاه بر شانه اش مى گذارد و گاه او را در آغوش مى گيرد و مى گويد: پدرم فداى تو باد. چه بوى خوشى دارى و چه اخلاق پاكيزه اى و چه روشن و آشكار است, فضل و دانشت.(6)
اظهار محبت و علاقه پيامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) به كودكان
مهر و عطوفت رسول اكرم(صلی الله علیه و آله وسلم) شامل همه كودكان مى شد, رسول اكرم(صلی الله علیه و آله وسلم) وقتى از سفرى مراجعت مى فرمودند و در راه با كودكان مواجه مى شدند به احترام آنان مى ايستادند, كودكان مىآمدند, حضرت بعضى را در آغوش مى گرفتند و بعضى را بر پشت و دوش خود سوار مى كردند و به اصحاب خويش نيز توصيه مى فرمودند كه چنين كنند, بچه ها از اين صحنه هاى مسرتآميز بى اندازه خوشحال مى شدند و اين خاطرات شيرين را هرگز فراموش نمى كردند.(7)
روزى پيامبر(صلی الله علیه و آله وسلم) نشسته بودند, حسن(علیه السلام) و حسين(علیه السلام) وارد شدند, حضرت به احترام آنها از جاى برخاستند و به انتظار ايستادند, كودكان در راه رفتن ضعيف بودند, لحظاتى چند طول كشيد, نرسيدند. آن حضرت به طرف كودكان پيش رفتند و از آنان استقبال نموده آغوش باز كرده و هر دو را بر دوش خود سوار نمودند و به راه افتادند و در همان حال فرمودند:
((فرزندان عزيز, مركب شما چه خوب مركبى است و شما چه سواران خوبى هستيد. ))(8)
گاهى مادران, كودكان خردسال خويش را به پيامبر گرامى اسلام مى دادند كه براى آنها دعا كند, اتفاق مى افتاد كه احيانا آن كودكان جامه ايشان را در اثر ادرار آلوده مى كردند, مادران ناراحت و شرمنده مى شدند و حضرت به آنان مى فرمود: ادرارش را قطع مكنيد و كودك را به حال خود مى گذاشت تا ادرارش تمام شود, سپس برايش دعا مى كرد يا نامى براى او انتخاب مى نمود و بدين ترتيب باعث سرور و شادى پدر و مادر طفل مى گشت, و آنها احساس نمى كردند كه پيامبر از ادرار فرزندشان ناراحت شده باشد. (9)
علاقه و اظهار محبت امام خمينى(رحمت الله علیه) به كودكان
در باره علاقه مندى امام به كودكان, خانم زهرا اشراقى نقل مى كند: گاهى من دخترم فاطمه را به منزل ايشان نمى بردم. يك روز وارد خانه امام كه شدم, ديدم دارند توى حياط قدم مى زنند. تا سلام كردم, گفتند: ((بچه ات كو؟)) گفتم: ((نياورده ام. اذيت مى كند.)) به حدى ايشان ناراحت شدند كه گفتند: اگر اين دفعه بدون فاطمه مى خواهى بيايى, خودت هم نبايد بيايى.
اين نكته نشانگر روح ظريف امام است. از ايشان مى پرسيدم: آقا! شما چرا اينقدر بچه ها را دوست داريد؟ چون بچه هاى ما هستند دوستشان داريد؟
مى گفتند: نه, من حسينيه كه مى روم, اگر بچه باشد, حواسم دنبال او مى رود. اين قدر من دوست دارم بچه ها را! بعضى وقتها كه صحبت مى كنم, مى بينم كه بچه اى گريه مى كند يا دست تكان مى دهد و اشاره به من مى كند, حواسم پيش او مى رود.(10)
عيسى جعفرى نيز از علاقه و محبت امام(رحمت الله علیه) به كودكان چنين مى گويد:
آقا خيلى مهربان بودند. يك روز با على به باغى رفتيم. يكى از محافظان, دخترى داشت, على به زور گفت:
بايد او را ببريمش پهلوى امام. سپس او را برد پيش امام. وقت ناهار بود. امام به على گفت:
دوستت را بنشان, مى خواهيم ناهار بخوريم.
او هم بچه را نشاند تا ناهار بخورد. ما دو سه دفعه رفتيم كه بچه را بياوريم كه مزاحم امام نباشد, ايشان گفتند نه, بگذاريد ناهارش را بخورد.
بعد كه ناهارش را خورد, رفتيم و بچه را آورديم. امام پانصد تومان هم به بچه هديه داده بودند. اين قدر با بچه ها الفت داشتند و مهربان بودند, تنها با على اين طور نبودند, بلكه همه بچه ها را دوست داشتند.(11)
يكى از برادران فيلمبردار در جماران مى گويد: وقتى امام از بيمارستان قلب به منزلشان آمدند, براى فيلمبردارى به اتاقشان رفتم. آن روز پسر كوچكم همراهم آمده بود. قبلا به او گفته بودم كه توى اتاق بايد ساكت باشى و شلوغ نكنى. من مشغول فيلمبردارى شدم و پسرم هم مشغول بازى شد. ديدم خيلى سر و صدا راه انداخته. او را صدا زدم و با عصبانيت گفتم: ((مگر قرار نبود سر و صدا نكنى؟ مگر نمى دانى امام مريض هستند؟))
امام كه حرفهاى مرا شنيدند, به آرامى به من گفتند: ((به بچه كارى نداشته باش, بچه ها آرامش قلب من هستند ...)) از طرف امام شرمنده شدم. ديدم امام چه علاقه اى به بچه ها دارند و نمى توانند ناراحتى بچه ها را ببينند.(12)
دكتر فريده مصطفوى در باره علاقه مندى امام خمينى(رحمت الله علیه) چنين نقل مى كنند:
امام بچه هاى خردسال را خيلى دوست مى داشتند. آن قدر به بچه هاى كوچك علاقه مند بودند كه مى گفتند:
((در نجف از حرم كه برمى گشتم, بچه ها را با وجود اينكه كثيف بودند, خيلى دوست مى داشتم. بچه ها تا جلوى منزل دنبال آقا مى آمدند.))(13)
تإثير محبت بر روى كودكان
محبت چون يك نياز طبيعى است وجود و عدم آن در تعادل و عدم تعادل روح تإثير فراوان دارد. كودكى كه در محيط گرم محبت پرورش مى يابد روانى شاد و دلى آرام و بانشاط دارد. به زندگى اميدوار و دلگرم است, خود را در اين جهان پرآشوب تنها و بى كس نمى داند, تا تعادل و آرامش نفسانى خويش را از دست بدهد. در پرتو محبت صفات عالى انسانيت و عواطف و احساسات كودك به خوبى پرورش مى يابد و نتيجه آن, پرورش انسانى متعادل خواهد بود.
سلامت جسم; احساس محبوبيت, در آرامش نفس تإثير دارد و آرامش نفس نيز بدون شك در سلامت اعصاب و جسم تإثير فراوانى خواهد داشت. جسم و جان كودكى كه از محبتهاى گرم پدر و مادر اشباع مى شود و از آرامش نفسانى و اعتماد برخوردار است, بهتر از كودكى كه فاقد چنين نعمت بزرگى است, رشد و پرورش مى يابد.
اظهار محبت را ياد مى گيرد; كودك در محيط گرم محبت, اظهار محبت را از پدر و مادر ياد مى گيرد, خوش قلب و خيرخواه و انسان دوست بار مىآيد, چون طعم شيرين محبت را چشيده در فرداى زندگى حاضر است اين آب حيات را بر ديگران نيز ايثار كند. چنين انسانى وقتى بزرگ شد, همين اظهار محبت را نسبت به همسر خود, نسبت به فرزندان خود و نسبت به دوستان و معاشرين و همه انسانها انجام خواهد داد. با محبتهاى گرم خود همه را شاداب مى گرداند و در مقابل, از محبتهاى متقابل ديگران نيز برخوردار خواهد شد.
به محبت كننده علاقه پيدا مى كند; چون انسان حب ذات دارد, علاقه مندان خود را نيز دوست مى دارد, نسبت به آنان خوش بين مى شود. وقتى كودك مورد محبت پدر و مادر قرار گرفت, متقابلا به آنان علاقه مند مى گردد.
پدر و مادر را افرادى قدرشناس و خيرخواه و قابل اعتماد مى شناسد و به حرف آنان بهتر گوش مى دهد. چنين پدر و مادرى بدون شك بهتر مى توانند در تربيت صحيح فرزندان خويش موفق باشند.
مصونيت از انحرافات; اظهار محبت, كودك را از ابتلإ به عقده نفسانى و احساس كمبود حقارت مصون مى دارد, برعكس كودكى كه از محبتهاى گرم پدر و مادر محروم بوده, يا نياز او درست اشباع نشده, در نفس خويش احساس محروميت مى كند. نسبت به پدر و مادر و ديگران كه او را دوست ندارند عقده نفسانى پيدا مى كند, چنين انسانى در معرض هر گونه انحراف و فسادى خواهد بود. به عقيده بسيارى از دانشمندان اكثر تندخويى ها, خشونتها, لجبازيها, زورگويى ها, بدبينى ها, اعتيادها, افسردگى ها, گوشه گيرىها, نااميدىها, ناسازگارىهاى افراد, معلول عقده حقارتى است كه در اثر محروميت از محبت به وجود آمده است. در اثر اين عقده حقارت ممكن است دست به دزدى يا قتل نفس يا طغيان بزند تا از پدر و مادر و مردمى كه او را دوست ندارند انتقام بگيرد. حتى ممكن است خودكشى كند تا از وحشت دردناك محبوب نبودن نجات يابد.
بسيارى از كودكان و نوجوانانى كه از منزل و شهر و ديار خود فرار كرده اند انگيزه فرار خود را كم مهرى پدر و مادر معرفى كرده اند.(14)
پيامها و نتايج
محبت والدين به فرزند بهتر است كه در رفتار نشان داده و اظهار شود.
محبت به كودك موجب سلامت جسمى, روانى, قدرشناسى, اعتماد به نفس و مصونيت از انحراف كودك مى شود.
رسول خدا(صلی الله علیه و آله وسلم) مى فرمودند: ((من بچه ها را به جهت پنج خصوصيت دوست دارم:
آنكه بسيار گريه مى كنند و ديده گريان كليد جنت است;
آنكه با خاك بازى مى كنند (متكبر و پرنخوت نيستند);
آنكه با يكديگر دعوا مى كنند اما زود آشتى كرده و كينه به دل نمى گيرند;
آنكه چيزى براى فرداى خود ذخيره نمى كنند, چون آرزوى دور و دراز ندارند;
آنكه خانه مى سازند و بعد خراب مى كنند, دلبسته و وابسته به چيزى نيستند. ))(15)
دكتر فاطمه طباطبايى در باره علاقه امام به كودكان مى گويد: علاقه حضرت امام به كسانى زيادتر بود كه به خدا نزديكتر بودند. مثلا بچه ها را خيلى دوست داشتند. وقتى على مرا مى بوسيدند, مى گفتند اين بچه جديدا لعهد و ملكوتى است, اين بچه به مبدإ نزديكتر است, اين بچه پاكيزه تر است.(16)
همان طور كه بيان شد دوست داشتن فرزند و نوادگان و نزديكان امرى طبيعى و فطرى است, ولى دوست داشتن همه كودكان داراى ارزش است, يكى از معيارهاى سلامت روانى, دوست داشتن همه انسانها خصوصا كودكان است, و كسانى كه همه كودكان را دوست دارند به سلامت روحى و روانى نزديكترند و به تعبير ديگر به كمال و رشد خويشتن نزديك شده اند.
امام خمينى با سن بالا و حجم كار فراوان اوقاتى از زندگى خويش را با كودكان سپرى مى كردند و در مقابل سر و صدا, جست و خيز و ديگر كارهاى كودكان اظهار ناراحتى نكرده و به اطرافيان نيز سفارش مى كردند اين گونه رفتارهاى كودكان طبيعى بوده و بزرگترها بايد با سعه صدر و صبر و حوصله رفتار آنان را بپذيرند.
پرخاشگرى, گوشه گيرى و بسيارى از اختلافات ديگر كودكان معلول كمبود امنيت, محبت و شادى است كه كودكان در زندگى تجربه كرده اند.
همه نظريه پردازان آسيب شناسى روانى بر عقيم گذاشتن نياز به محبت به عنوان اصلى اساسى در تصوير مربوط به ناسازگارى تإكيد داشتند.(17)
پي نوشت :
1ـ نقش نيازهاى روانى در بهداشت روانى و آموزش و پرورش ـ على ميرزابيگى.
2ـ اسلام و تعليم و تربيت, ج2, ص197, ابراهيم امينى.
3ـ بحارالانوار, ج71, ص182.
4ـ مستدرك الوسائل, ج2, ص615.
5ـ وسائل, ج15, ص98.
6ـ محجه البيضإ, ج3, ص366.
7ـ همان.
8ـ بحارالانوار, ج43, ص285.
9ـ مكارم الاخلاق, ص25.
10ـ سروش, شماره 476.
11ـ پا به پاى آفتاب, ج2, ص66.
12ـ امام و بچه ها, حميد گروگان.
13ـ پا به پاى آفتاب, ج1, ص107.
14ـ اسلام و تعيلم و تربيت, ج2, ص194 و 193, امينى.
15ـ آشنايى با شيوه زندگانى پيامبر اسلام(ص), ص39.
16ـ پا به پاى آفتاب, ج1, ص194.
17ـ انگيزش و شخصيت, ص81.
منابع:
ميرزا بيگى, على. نقش نيازهاى روانى در بهداشت روانى و آموزش و پرورش, انتشارات اطلاعات, 1367.
امينى, ابراهيم. اسلام و تعليم و تربيت, ج2, انتشارات انجمن اوليإ و مربيان, 1372.
ستوده, اميررضا. پا به پاى آفتاب, گفته ها و ناگفته ها از زندگى امام خمينى(ره), ج2, نشر پنجره, 1373.
گروگان, حميد. امام و بچه ها, انتشارات سازمان تبليغات اسلامى.
ستوده, اميررضا. پا به پاى آفتاب, گفته ها و ناگفته ها از زندگى امام خمينى(ره), ج1, نشر پنجره, 1373.
گروه تعليمات دينى دفتر تحقيقات و برنامه ريزى درسى, آشنايى با شيوه زندگى پيامبر اسلام(ص) (سيره نبوى), شركت چاپ و نشر ايران, 1368.
فرلو, آبراهام. به سوى روان شناسى بودن, ترجمه: احمد رضوانى, انتشارات آستان قدس رضوى, 1371.
{{Fullname}} {{Creationdate}}
{{Body}}